صبر ریحانه ها

صبر ریحانه ها
آخرین نظرات

18. من برای حجاب همسرم چه کرده ام؟

سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۲۸ ب.ظ

به قلم موج: این نوشته بعد از اولین موج وبلاگی صبر ریحانه ها به دست ما رسید و خودش آنقدر غنای مطلب داشت که زمینه یک موضوع جدید را برای موج به وجود آورد.


تابستان امسال به بهانه‌ی موج وبلاگی «صبر ریحانه‌ها» این نوشته را روی کاغذ نوشتم و مدت‌ها طول کشید تا پاکنویس شد.
آن موج وبلاگی آمد و رفت و تمام شد و من وقت نکردم این مطلب مفصل را برایشان ارسال کنم.
البته حالا هم خیلی دیر نشده. در ابتدای زمستان به استقبال تابستان آینده می‌رویم. هر چند که این موضوع در چهار فصل سال تازه است و مهم.
اگر حوصله‌ی خواندن یک نوشته‌ی طولانی و عجیب را دارید بسم‌الله:


***
هر چند که من را بیش تر از گرما، سرما اذیت می کند و به قول عزیز «سرمایی» هستم، اما حسِ زیرِ مقنعه و چادر بودن، همین‌جا که روی صندلی و زیرِ بادِ کولر نشسته‌ام، عرقم را در می‌آورد. اما همسر من وظیفه دارد و باید در حضور نامحرم حتی داخل خانه محجبه باشد و سر و بدن خود را با پارچه‌هایی بپوشاند که اولین نتیجه‌ی آن احساس گرمای شدید و بعد کلافگی و خستگی و … خواهد بود. در این‌جا نمی‌خواهم از این حرف بزنم که نیت او از چادری بودن چیست و آیا حق دارد شکایتی بکند یا باید رضایت داشته باشد یا … . این‌ها به نفس او و رابطه‌اش با خدای خودش مربوط است. او انتخابی کرده که من نه می‌توانم و نه مایلم در آن دخالتی بکنم. آن‌چه به من مربوط می‌شود مدیریت امور خانه و خانواده دونفره‌مان است به نحوی که هر دو طرف با کمترین مشقت، بیش‌ترین سعادت را کسب کنیم. لذا این‌ها که می‌گویم برخلاف بقیه‌ی نوشته‌هایی از این دست،‌ مستقیماً به مرد خانواده مربوط می‌شود، نه زن.
*
تعریف من از حجابِ بانو، نه فقط پوشیده‌بودن سر و بدن او مطابق موازین فقهی، بلکه محفوظ بودنِ جان او از اختلاط با بیگانه است. حذف هرگونه ارتباطِ حضوری یا کلامی غیرضروری با نامحرم، حدِ عالیِ حجابِ بانوی مسلمان است که از گذشته‌ای نه‌چندان دور به «حبس زنان در خانه» و «حذف زن از عرصه‌های اجتماعی» ترجمه شده است؛ بی‌آن‌که مترجمانِ مقلّدِ غرب لحظه‌ای بیاندیشند که آیا می‌توان بدرفتاری عده‌ای از مسلمانان را نشانه‌ی ضدانسانی بودن تعالیم اسلام دانست یا نه؟
البته اگر مرد خانواده باید غیرت داشته باشد، درایت نیز لازمه‌ی آن است و اگر اندکی در احوال گذشتگانِ خود در این سرزمین تدبّر کنیم، رگه‌هایی از این درایت مبتنی بر غیرت را در روش زندگی اجتماعی و سبک زندگی خانوادگی آن‌ها شاهدیم.
*
مواردی که در ادامه ذکر می‌کنم حقیقی‌ست و ما در زندگی خانوادگی به آن‌ها عمل کرده‌ایم و عمل می‌کنیم. این‌ها ریزه‌کاری‌هایی است که در رفتار دونفره‌مان وجود دارد و از ابتدای ازدواج تا امروز کم‌کم بهینه شده و ارتقا پیدا کرده. من هدف اصلی این بهینه‌سازی را آسودگی بانو در حفظ حجاب (با تعریف بالا) قرار داده‌ام.
برای برادران جوان‌تر خودم تعریف می‌کنم که بدانند این‌گونه هم می‌شود.
*
چون می‌دانم محجبه بودن در فضای بیرون خانه سخت است، برنامه‌ریزی‌هایم به گونه‌ای است که بانو نیازی به بیرون رفتن از خانه نداشته باشد. این نیاز، ارتباطی با تمایل او ندارد. او اگر شخصاً متمایل است که برای انجام هر امری چادر به سر به خیابان برود مختار است. هر چند که خودش هم فهمیده که این‌طوری راحت‌تر و محجبه‌تر است.
مثلاً خیلی‌وقت است که خریدهای روزانه‌ی منزل ما از طریق فهرست کاغذی یا دیجیتال (پیامک!) اتفاق می‌افتد. بانو فکر می‌کند و می‌نویسد و من می‌گردم و پیدا می‌کنم و می‌خرم و می‌آورم. چرا همه‌ی خانم‌ها این‌کار را نمی‌کنند؟ چون «خانم‌ها خودشان خرید کردن را دوست دارند» یا «شوهرشان فرصت نمی‌کند» یا «شوهرشان خریدکردن بلد نیست». مورد اول و دوم را که توضیح دادم در خانواده‌ی ما حل شده‌است. در مورد سوم اما من در این چند سال سعی کرده‌ام متخصص بشوم. یعنی از دانستن اندازه‌ی مناسب فلفل دلمه‌ای و کنترل آفت نداشتن کاهو و شناخت انواع سبزیجات گرفته تا آشنایی با برندهای مناسب ماکارونی و پنیر و … و حتی برندهای جایگزین هر یک، با طی کردن چند جلسه کارگاه عملی از بانو «گواهی‌نامه‌ی تخصصی خرید» گرفته‌ام و به بیان دیگر به «زبان مشترک» رسیده‌ایم.
بانو فهمیده‌است که به جای این‌که خودش مستقیماً محصولی را انتخاب کند،‌ در نیازهای روزمره زحمت توضیح دادن به من را بکشد و بدون دردسر مایحتاجش را در خانه داشته باشد. این روش آن‌قدر موفقیت‌آمیز بوده که در چند سال اخیر به یاد ندارم بانو خودش به تنهایی برای خرید بیرون رفته باشد.
این افتخار من است که از این راه به محجبه بودن او کمک کرده‌ام. هر چند مردم تعبیرات دیگری داشته باشند.
*
هنگامی که به اجبار برای خریدهای زنانه (مثلا کفش و مانتو و …) باید بیرون برود، تا جایی که بتوانم همراهی‌اش می‌کنم و خنک‌ترین ساعت‌ها و خلوت‌ترین مسیرها را پیشنهاد می‌دهم که کمتر معطل بشود و کمتر تنه بخورد و کمتر عرق بریزد.
در مغازه‌هایی که فروشنده مرد است، قانون نانوشته‌ی «ابتدا خانم‌ها» را نقض می‌کنم و من ابتدا وارد مغازه می‌شوم. به تجربه دریافته‌ام که آقایان مغازه‌دار فهم اجتماعی خوبی از این مسأله دارند که وقتی زن و شوهری با تقدم مرد وارد مغازه می‌شوند یعنی حریم این خانم محترم‌تر است و لذا کمتر بانو را مستقیم خطاب می‌کنند و او کمتر مجبور است صورت به صورت فروشنده حرف بزند.
هرگز در چنین مغازه‌هایی بانو فرایند خرید را انجام نمی‌دهد. او فقط انتخاب می‌کند و کناری می‌ایستد و مراحل چانه‌زنی، محاسبه و پرداخت وجه و تحویل کالا را من انجام می‌دهم. این ارتباط کمتر او با فروشنده رضایت بیش‌تر او را به همراه دارد.
*

ترددهای ضروری بانو در شهر اگر انفرادی باشد به انتخاب خودش اکثراً با اتوبوس یا متروست که مکان ویژه‌ی بانوان در آن وجود دارد. در غیر این‌صورت پرداخت هزینه‌ی آژانس بانوان را پذیرفته‌ام. چون می‌دانم او این‌طور محجبه‌تر است.
*
در بیش‌تر ترددهایی که با هم هستیم با وسیله‌ی نقلیه‌ی شخصی یا عمومی، ساعت مناسب و مسیر خلوتی را انتخاب می‌کنم که گرمای هوا و مدت چادر به سر داشتن به حداقل برسد.
با این حساب بی‌آن‌که برنامه‌ریزی خاصی کرده‌باشیم در فصول سردِ سال بیش‌تر با هم بیرون می‌رویم و بیش‌تر خرید می‌کنیم و این مسأله خودش را در کسری بودجه‌ی هر ساله‌ی فصول سرد نشان می‌دهد!
در خیابان هم ابایی ندارم اگر کیف زنانه‌ی بانو را دست بگیرم؛ وقتی می‌دانم این کار به او کمک می‌کند که چادرش را با زحمت کم‌تری بر سر نگه‌دارد.
*
اگر با هم به یک مرکز تفریحی یا رستوران می‌رویم، ساعت و روزی را انتخاب می‌کنم که خلوت‌تر باشد و در محل با حوصله دنبال صندلی یا میزی می‌گردم که دنج‌تر باشد و نامحرم کمتری در اطراف آن نشسته باشد. بانو صندلی خودش را معمولاً پشت به بقیه‌ی میزهای رستوران انتخاب می‌کند که در هنگام خوردن غذا، صورت به صورت غریبه ننشیند. این انتخاب اوست و چون موجب راحتی او در حفظ حجابش است به آن احترام می‌گذارم.
*
به خودم قبولانده‌ام که «زن داشتن» وسیله‌ای برای فخر فروختن به رفقا و همکارانِ مجرد و حتی متأهلم نیست. لذا اصراری ندارم که بانو را با خودم به تمامی مجالس دوستانه و مهمانی‌های کاری بی‌ربط ببرم. برای او توضیح داده‌ام و خودش پذیرفته که هر جا راحت باشد بیاید و هر جا نیاید من ناراحت نمی‌شوم.
او حضور در مجالس مختلط عامه‌ی متشرعین را به رعایت موازین شرعی ترجیح نمی‌دهد.
*
هر چند استفاده از چادر مشکی متعارف بانوان (که پارچه‌ای یک‌پارچه و صرفا دوردوزی شده است) میان خانم‌های سنتی «باکلاس» به نظر برسد و نشانه‌ی متانت و کمال باشد، اما بانو خودش به این نتیجه رسیده که بالا نگه‌داشتن دائمی یک دست و به هم چسباندن دو لبه‌ی جلویی چادر کار به صرفه‌ای نیست. پس در اکثر مواقع از مدل چادری استفاده می‌کند که راحت‌تر باشد.
در خانواده‌ی ما دو نوع چادر جایگزین وجود دارد که کمتر در جامعه‌ی بانوان چادری رایج است. هر دوی این مدل‌ها ریشه‌ای عربی دارد و در عین حال بسیار محفوظ و راحت است.
[نمی‌دانم چرا به جای این دو مدل، یک پوشش زننده و ناقص به نام چادر ملی (دانشجویی؟) رواج دارد که نه تنها حجاب نیست؛ بلکه کارکردهای اولیه‌ی یک مانتوی مناسب را هم ندارد. من در این زمینه تحقیق زیادی نکرده‌ام. اما فکر می‌کنم جماعت خیاط را تقلیدشان بر باد داد. یک نفر روز اول کاری کرده و بقیه بدون این‌که از خودشان بپرسند چه می‌دوزند به کپی‌کاری مشغول شده‌اند. الله اعلم]
نوع اول «چادر دامنی-عبایی» است که قسمت پایینی آن به کمر بسته می‌شود و قسمت بالایی مثل کیسه‌ای از بالا انداخته می‌شود و با کش دور سر حفظ می‌شود. مدل آن بیش‌تر پسندِ خانم‌های پابه‌سن‌گذاشته است و داشتن آستینی که زیر شنل بالایی (عبا) مخفی می‌شود، آزادی عمل آن را زیاد می‌کند.
نوع دوم که جوان‌پسند‌تر است معروف به «چادر لبنانی» است که آن هم حالت کیسه‌ای دارد که در جلو با یک زیپ مخفی یا دکمه‌های ریز بسته می‌شود و آستین‌هایش (بر خلاف چادر ملی که بازو دارد) فقط شامل ساعد می‌شود و با سرآستین‌های کش‌دار آزادی عمل را کامل می‌کند.
از دیگر برتری‌های این دو نوع چادر نسبت به چادر ملی این است که در بعضی شرایط بدون روسری و مقنعه قابل استفاده و طبیعتاً در فصل گرم سال خنک‌تر است. علاوه بر این که قابلیت افزودن نقاب (روبنده؟ پوشیه؟ برقع؟) را هم دارد.
*
از نظر فقهی پوشاندن گردی صورت آرایش‌نکرده‌ی خانم‌ها الزامی نیست. اما اگر لازم شد که با آرایش از جایی به جای دیگر بروند، چه باید کرد؟
شاید برای خیلی از مردها در جامعه‌ی امروز ایران سخت باشد؛ اما به خودم قبولانده‌ام که همسر من در برخی مواقع با استفاده از «نقاب» راحت‌تر است و آسوده‌تر تردد می‌کند. پذیرفته‌ام که در خیابان دست همسرم را درحالی بگیرم که کاملاً صورتش را پوشانده است و از نگاه‌های اطرافیان خجالت نکشم. البته الحمدلله این رفتار در شهر قم چندان سخت نیست. اما در تهران هم آن‌جا که بانو تمایل داشته باشد برایم آسان شده است.
بانو کم‌کم فهمیده چقدر «دیدن و دیده نشدن» به کمک نقاب برایش آرامش ذهنی ایجاد می‌کند و خودش مشتاق است زمان‌ها بیشتری از این مکمل خردمندانه‌ی چادر استفاده کند.
*
مهمانی‌های خانگی که برای خوش گذراندن و خندیدن و تقویت انس و الفت خانوادگی برپا می‌شود -اگر به دور از گناه باشد- مصداق صله‌ی ارحام و در حکم عبادت است. اما محجبه بودن در خانه شاید سخت‌تر از بیرون باشد. اشتغال معمول خانم‌ها در مهمانی به تدارک پذیرایی و آشپزی به اندازه‌ی کافی مشقت دارد. باید تا حدی که می‌شود زحمت چادر به سر بودن را از دوش‌شان برداشت.
لذا برای فاصله‌داشتن محیط حضور آقایان از خانم‌ها حداکثر تلاشم را می‌کنم و الحمدلله سایر بستگان نیز آگاهانه همراهی می‌کنند. گاهی جدا کردن اتاق مردها یا پرده کشیدن میان اتاق، هزینه‌های اولیه‌ای دارد که البته به خنده و خوشحالی بی‌دغدغه‌ی بانو می‌ارزد.
*
وقت غذا اگر نامحرم حضور داشته باشد (برادر من یا هم‌دامادها یا …) همواره سفره‌ها جداست و در عین حال -و در کمال ناباوری شما- لزوماً مردانه-زنانه نیست! تلاش می‌کنیم بیش‌ترین تعداد محارم بر یک سفره بنشینند و نامحرم‌ها با کمال میل می‌پذیرند که برای راحتی دیگران، در محل محفوظ‌تری آزادانه به شکم‌شان برسند. البته جا انداختن این روشِ مهمان‌داری در حضور اقوام درجه دو و دورتر کمی زمان‌ می‌بَرد. اما تلاش برای رسیدن به این مرحله، به آسایش و راحتی بعدش می‌ارزد.
*
آن‌چه در بالا گفتم سبک زندگیِ خانواده‌ی ماست. ما بخاطر انتخابِ این روشِ خاص، منّتی بر گردن کسی نداریم و خود را از دیگران برتر نمی‌بینیم. آدم‌های زیادی دور و بر ما هستند که هیچ یک از جزییاتی که گفتم در زندگی‌هایشان رعایت نمی‌کنند. این چیزی از خوب بودن آن‌ها کم نمی‌کند. اما من حق دارم برای روشی که در پیش گرفته‌ایم تبلیغ کنم و -در کمال احترام به دیگران- از مزایای آن بگویم.
شما هم از روش‌های خودتان بگویید. بگویید برای حجاب همسرتان چه کرده‌اید؟

والسلام

وبلاگ +راوی
  • ۹۲/۰۵/۰۱

نظرات  (۱۵)

  • خانم احمدیان
  • آفرین به غییرت این آقا.واقعا داشتن چنین مردی در خانه نعمت است.انشاالله نصیب تمام دختران باحیای ایرانی چنین شوهرانی شود.
    سلام 
    مهلت ارسال آثار و تاریخ اعلام نتایج چه زمانی است...؟
    پاسخ:
    سلام
    مهلت ارسال آثار تا عید فطر است.
  • افسر کوچک جنگ نرم
  • شما احیانا در این دوره زندگی می کنید؟؟؟؟؟؟  یکم جامعه روبفهمید ...یکسری از  این چیزایی که گفتید خوبه ... احترامه  به همسر ... منم دوست دارم شوهرم رعایت یکسری از مسائل رو بکنه .... اما فک کردید مثلا تو این شهر دربه داغون دیگه این کارا اهمیتی داره؟؟؟؟مصداق حجاب رو اشتباه گرفتی برادر ... الان انقدر تنوع تو تهران هست که دیگه یه زن باید خودشو بکشه تا توجه مرد ها رو به خودش جلب کنه .... گفتم یکسری رعایت ها خوب و لازمه اما..... دیگه اینطور تفکیک کردنها برای الان نیست .... عرف در اسلام جایگاه مهمی داره و باید بهش توجه کرد ..... کمی فکر کنید ... از خلوت خودتون بیاید بیرون و جامعه رو بفهمید .... 
    حتی به این هم توجه کنید که حجاب حضرت زهرا هم متناسب با زمانه خودشون بوده..... و لزومی نداره مثلا الان آنطور رعایت کرد (اشاره به نقاب زدن همسرتان دارم )
    کاری نکنید که همه رو از اسلام زده کنید برادرم .....خدا توفیق بده که اسلام رو درست فهم کنیم و درست ترویج کنیم.....

    سلام
    به سهم خودم از شما تشکر میکنم و احسنت میگم به این همه تدبیر درست... خدا توفیقات روزافزون به خانواده شما عنایت کنه
    کارتون بسیار جالبه وکاش اقایون به جای غر الکی زدن ی پیشنهادای به اصطلاح شدنی میدادن   برادر  کاری از دستت بر نمیاد غر نزن البته تقصیر ایشون نیستا ما ایرانیا کارمونه دنبال یه چیز میگردیم که بهش بتوپیم کسی نگفت دونه دونشو انجام بده فردا ازت امتحان میگیریم هر کس بنا به توان و محیط زندگیش میتونه مواردیشو به کار بگیره یعنی ادم ازخودی و نا خودی باید بکشه  والللللا  در پایان مجددا از ایده بسیار جالبتون کمال تشکر رادارم وخواهشا ادامه دار باشد 
  • جواب افسر جنگ نرم
  • خطابم به افسرکوچک جنگ نرم.
    تیرت به خطا رفت افسر!
    من جایی رو در قرآن یا روایات ندیدم که بگه چون عرف قبول نداره پس انجام نده.
    عرف الآن خیلی چیزا قبول نداره؛ریش گذاشتن،دوست پسریا دوست دختر نداشتن،آهنگ های چرت گوش نکردن،حجاب کامل،آرایش نداشتن و.........................................
    یه جا گفته بودید:«دیگه اینطور تفکیک کردنها برای الان نیست »
    کجای دین ما حرفتون رو تایید میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    یه جادیگه گفتی:«مصداق حجاب رو اشتباه گرفتی برادر...»
    مصداق حجاب همون چیزی هست که قرآن میگه،حالا هرچی پوشیده تر(ازنظرعقلایی)امتیاز شما بیشتر.
    پاداش اعمال مارو خدا میده نه مردم و عرف.

    مرحبا!

    ممنونم. وفقکم الله بتوفیقه

    من خودم دوست داشتم زندگیم اینطوری باشه اما نشد.

    الان اینقدر اذیت شدم و از هرکسی حرف شنیدم که راستش دیگه از زندگی اینطوری می ترسم!

    شما اینطور زندگی میکنید. من کاری ندارم که مدل زندگی شما چقدر برای یک زن مطلوب هست یا نیست.

    من فقط از بند اخر متن شما خوشم اومد:

    آدمهای زیادی هستند که اینهایی که شما

    گفتی رو رعایت نمیکنند اما این چیزی از خوب بودن

    اونها کم نمیکنه.

    ممنونم که با همسرتان مهربانید

    و برای راحت تر بودن او چیزهایی را یاد می گیرید.

    امیدوارم قدر محبتتان را بداند.

    خوشبخت باشید.

    ممنون از مطلب ارسالی. جالب بود. من به شخصه این سبک زندگی رو دوست دارم و بحمدالله اسباب آن نیز برایم فراهم بوده.
    فقط باید مدنظر داشت که مذهبی هایی که خانمهاشان خیلی اهل این دقت صددرصدی نیستند باید مدبرانه و استادانه شرایط را برای این سبک تعامل آماده کنند. مثلا به نظرم خیلی نباید با تعابیر امری  و یک طرفه به خانم گفت که مثلا وقتی مغازه میریم شما اصلا حرف نزن و ... از این دست مسائل.
     به نظرم مرد باید خواسته خودش رو که به صورت یک امر مطلوبه با زبان لین و متین مطرح کنه و مثلا بگوید که دوست دارد خانمش این گونه باشد یا مثلا بگوید که خانمش را خیلی دوست دارد و میخواهد که تمام و کمال برای خودش (شوهرش) باشد و لذادوست ندارد مرد نامحرمی به این مسئله خدشه وارد کند و قص علی هذا
    مولایمان حضرت امیر نیز فرمودند: اگر میتوانی کاری بکنی که به جز تو کسی همسرت را نبیند این کار را بکن- در وصیت نامه به فرزند بزرگوارشان
    التماس دعا

    سلام

    بهترین روش حل مسأله پاک کردن صورت مسألست

    به نظرم شما صورت مسأله رو پاک کردید

    فلسفه وجودی اجتماع و زندگی اجتماعی چیست؟ آیا بر آوردن نیاز که شما این وظیفه رو دارید انجام می دید و یا فلسفه دیگری دارد و آن رشد و تعالی جامعه است؟

    لابد شنیدید که حضرت زهرا خطبه خواند و آن هم در مسجد و خطابش مردی غریبه بود! و لابد شنیده اید که ان دو مرد به عیادت وی رفتند! چرا حضرت علی چنین رفتاری را قبول کرد؟

    به نظر فلسفه وجودی اجتماع علاوه بر تأمین مایحتاج به تأمین الزامات و ضرورت های رشد و زندگی فردی و جامعه نیز باز می گردد. انسان اجتماعی به مراتب کامل تر از انسان فردی و منزوی است. نه اینکه وقوف در خانه و تعامل با محرم به معنای انزوا است بلکه انزوا و رفتار جمعی امری مشکک و طیفی می باشد. حال باید به زدودن ضایعات این تعامل اجتماع همت گمارد. امر به معروف و نهی از منکر، هجرت و ... مفاهیمی هستند که با حضور در جامعه معنا می یابد. در عین حال که حضور زن مححبه در جامعه اثرات مثبت و جنبه تبلیغی دارد. البته معانی و مفاهیمی نیز در دین مبین همچون ترک مکان و شرایط گناه که از آن تعبیر به تقوای ضعف می شود داریم ولی به تعبیر شهید مطهری تقوای قوت بسی بهتر از تقوای ضعف است. در نهایت باید گفت که این منش و روش قابل تسری به بقیه نیست (پیش فرض آن است که بعضی خانم ها آنقدر صاحب جمال و کمال هستند که حضورشان در جامعه منجر به گناه افتادن دیگران می شود که بهتر است حضورشان را کمرنگ کنند)

    oh  my  god d d d d

    یک زمانی به ما میگفتن عده ای از رعایت مسائل شرعی خجالت میکشن و ما هم تعجب می کردیم. الان اونقدر در این دنیا فرو رفته ام که می بینم همینطوری شده ام. اگه با یک زن بی حجاب تو خیابون برم شاید خجالت نکشم ولی از این که با یک زن با روبند تو خیابون برم خجالت می کشم. واقعا متاسفم. البته شاید این به خاطر نگاه مردم باشد. ولی وقتی فکر می کنیم میبینیم این مشکل مردمه نه ما. چون مردم به یک زن بی حجاب هم نگاه می کنن. باز به ما به دید تعجب و نهایتش تمسخر نگاه کنن. بهتر از اینه که با دید شهوت به ناموسمان نگاه کنن. امیدوارم همه مجردها همسرانی اینچنینی گیرشون بیاد که لااقل مشکل طرف مقابل رو نداشته باشن. واقعا لااقل تو تهران و شهرهای بزرگ چادر داره به یک امر منکر تبدیل میشه.
    البته یک پیشنهاد هم داشتم و اون اینه که اون هایی که دستشون تو کاره بیون میان جلب توجه کردن و زیبایی تفاوت قائل بشن و پوشش های اسلامی زیبا و در عین حال کامل و راحت را طراحی کنن. امیدوارم متوجه منظورم شده باشین
    سلام
    ممنون از ایده های نابی که داده اید 
    اگر مردانی در شرایط شما باشند و این کار را بکنند خوب است البته و صد البته اگر همسر گرامی رضایت کامل داشته باشند  
    به نظر می رسد قبل از این که  به این ترفند ها فکر کنیم باید فکر کنیم چرا در ایران و کشورهای اسلامی مزاحمت ها برای خانم بیشتر است و همه باید به این فکر ها باشیم
    چرا من که سه سال و نیم در پاریس بودم این همه ترفندی که به ذهن شما رسیده است و بنده هم احساس می کنم در صورت رضایت همسر بد نیست اجرا کنیم  جرا در پاریس نیازی به این ترفند ها نبود و همسر و دختران من در کمال ارامش و اطمینان از این که هیچ کس برای ایشان مزاحمتی ایجاد نمی کند و اساسا به آنها هم نگاه خیره  نمی کنند
    امید که به جای معلول به فکر علت ها هم باشیم

    با سلام و وقت بخیر

    ممنون از مطلب زیبایتان

    بنده خانم هستم  و با تمام نظرات شما موافق هستم

    اما یک اقتدار منفی در لحن شما می بینم البته نه در عمل شما

    امیدوارم نظرات خانم شما برایتان محترم باشد حتی اگر مخالف نظر شما باشد

    و نکته دیگر اینکه، این جمله شما که گفته اید«بانو خودش فهمیده»

    بسیار عبارت زننده ای برای یک خانم است. این نشان می دهد شما با یک مهربانی او را شبیه خود ساخته اید. می توانستید حداقل بگویید بانو معتقد هستند که ...

    به هر حال حجاب از هر دو معنی موجب رشد و آرامش است.

    موفق باشید

    با سلام

    در عجبم که چرا نظر بنده نمایش داده نشد

    اما با این حال امیدوارم برای جنابعالی تلنگری بوده باشد

    موفق باشید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی