55. غیرت عباسی
دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۱:۳۴ ق.ظ
بعضی از پسر بچه ها را دیده ام که خیلی غیرتی هستند نسبت به خواهر و مادرشان
البته همیشه فکر می کردم این نوع غیرتی بودن برمیگردد به نحوه برخورد پدر یا برادر بزرگتر این بچه ها با نساء خانواده اما هرگز تضورم این نبود که روزی مخمد طه هم بخواهد غیرتی بشود آن هم در سن دوسالگی!!!
دوتایی داشتیم میرفتیم بیرون، داخل پارکینگ سوار ماشین شدیم تا آمدم ماشین را روشن کنم چادرم از سرم افتاد روی شانه هایم
دیدم طه برآشفته شد با همان زبان بی زبانی مدام ابراز ناراحتی می کند و با دستش به من اشاره می کند اول منظورش را نفهمیدم گفتم مامان میخوای رانندگی کنی؟ گفت نه گفتم پس چی؟ با دستش چادرم را گرفت انداخت روی سرم که یعنی چادرت را سرت کن
حالا چند روز است که مدام داخل ماشین حواسش به من است که نکند من چادر از سرم بیفتد تحت هر شرایطی باشد عمیقا ناراحت می شود و تذکر می دهد
و من همچنان متحیرم که طه از چه کسی یاد گرفته است که باید مواظب حجاب مادرش باشد؟ تحت شرایطی که تا به حال من حتی یک مورد هم از جانب هیچ کسی برای حجابم هیچ تذکری دریافت
نکرده ام تحت هیچ شرایطی....
اما این را مطمئنم که وقتی میبیند من یا پدرش در خیابان با احترام به افراد درباره ی روزخواری تذکر می دهیم آن هم احساس میئولیت می کند نسبت به اطرافش و انچه در همان دوسالگی اش برای خودش ارزش و عادت محسوب می شود....
این روزها که طه رفتارش خیلی متفاوت و بزرگتر شده است خیلی از حرکات و رفتار هایش من را یاد حرم حضرت ابوالفضل می اندازد خیلی زیاد....
وبلاگ +روح و ریحان
- ۹۲/۰۵/۱۴
مخمد طه رو میگم :)