37. من وچادرم...مسئولیت
چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۴ ب.ظ
ماه عسل می دیدم....
همون خانم آلمانی که مسلمان شده بود....
و خوشی به حالش گفتم...
ورونیکا رو می گم یا همون مریم خانم خودمون....!!!
انگار با عمق وجودش درک کرده بود مسلمان بودنو...و حجابش رو....
یه جمله در مورد حجابش گفت خوشم اومد..:
این حجابی که دارم قایم کردن چیزی نیست....این یه مسئولیته....!!!!
من افتخار می کنم به چادرم... :)
من چادرم رو دوس دارم...
شاید گرمای تابستون ، سنگینی چادر، روزه داری....
به گمان بعضی ها سخت باشه...
سخت هم هست...
و هر کسی نمی تونه این سختی رو دوس داشته باشه....
ولی می ارزه....
من چادر سر می کنم...
به خاطر بانو ...
به خاطر برادرم که در این راه شهید شد....
به خاطر حفظ ارزش هایی که خیلی ها از ماها ناتوانیم در درکش....
باشد که لایق باشیم....
+ تقدیم به موج وبلاگی صبر ریحانه ها....
وبلاگ +روزهای دندانه دار من
- ۹۲/۰۵/۰۹